میخواهم بنویسم می خواهم بگویم ....
میخواهم بنویسم می خواهم بگویم ....می خواهم فریاد بزنم … نمی دانم چرا کسی صدای فریادم
را نمی شنود ..چرا بغض در گلویم خاموش شده ؟ نمی دانم از چه بگویم از کجا بگویم
به که بگویم ؟ از برای چه به کسی باید بگویم ؟… مگر مهم است کسی بداند در دل من چه
می گذرد ؟ نمی دانم هیچ نمی دانم ؟!! در صحرای تنهایی وجودم طوفانی بر پاست …
تنهایم تنهای تنها …در اوج این تنهایی در اوج سکوتم تنها خداست که می داند سهم من از
ادامه مطلب
[ یکشنبه 90/6/6 ] [ 4:0 عصر ] [ محمدجوادصحرائی ]